به خاطر خانواده ی ریاکار و ظاهر نمام از همه چی گریزون شدم. حتی در طول روز که همه بیدارن از تلویزیون صدای اذان پخش بشه، انقدر غر می زنم. مثلاً می گم "اونموقع میکروفون و بلندگو نبود، بلال مجبور بود داد بکشه. شماها چتونه" یعنی واقعاً بیزارم از صداش. ولی شب که همه خوابن و من بیدار، خودم هستم و اعصابم از کاراشون خورد نمی شه. نمی بینمشون. خودم هستم با گوشیم بازی های مورد علاقمو می کنم. موزیک گوش می کنم به محمد کسکش فکر می کنم. خلاصه حسای خوبی دارم. دم صبح اذون که پخش می شه، یه لحظه حس خوبی بهم دست می ده.
می دونم یه روزی اگر از این به ظاهر مسلمونا دور بشم، دوباره اعتقاداتمو به دست میارم. شاید حتی نماز هم بخونم! نمی دونم.
نمی ,کنم ,پخش ,دونم ,خوبی ,یه ,می کنم ,خودم هستم ,که همه ,دم صبح ,صبح اذون
درباره این سایت